استاد ماهر (دکتر قلب من) [فصل دوم] P{➍❶}
جینهو: گفتم بگو بچم کجاست؟
شوگا چیزی نگفت و سرشو انداخت پایین بغض داشت
جینهو با این حرکت گریش گرفت ..
سرشو به بالش کوبوند و بلند گریه میکرد
همین موقع تهیونگ وارد اتاق شد و با اون صحنه مواجه شد ..
ته:ج..جینهو چیشده؟
شوگا چیزی نگفت و سرشو انداخت پایین
تهیونگ عصبی شد از اینکه خواهرش داره گریه میکنه ، رفت و یقه شوگا رو گرفت:
چیکارش کردی که داره گریه میکنه؟
شوگا چیزی نگفت
جینهو بین گریه هاش ناله میکرد :بچم ، بچم و بهم برگردونین
ته:ن..نگو که
شوگا بدون حرفی سرشو تکون داد
توی همین حین ، جین و هانا شاداب و خندان وارد اتاق شدن ولی با صحنه روبروشون خنده رو لباشون ماسید ..
هانا:چ..چیشده؟
شوگا سریع اتاق و ترک کرد
جین: نمیخواین بگین چه اتفاقی افتاده؟جینهو خوبی
ته:ب..بچه .
جین:بچه که سالمه مگه نه؟
تهیونگ سرشو به معنی نه تکون داد جین وسایل توی دستشو به هانا داد و سریع رفت دنبال شوگا ..
جین:شوگا وایستا .. بهت میگم وایستا پسر
شوگا توقفی نکرد و به راهش ادامه داد جین سریع رفت جلوش ..
جین:نمیخوای بگی چیشده ها؟
شوگا:سرشو انداخت پایین
جین:بچه کجاست ها؟مگه نگفتی بچه سالمه پس تهیونگ چی میگه؟
شوگا:م..من اشتباه کردم ..
جین:چی؟
شوگا:م..من
جین: بگو دیگه بابا جون به لبم کردی ..
...
...
سارا:خوب اوردیش؟
جک:بله خانم اینجاست ..
سارا:بده ببینم نوه خوشگلموو .
جک:خانم با آقا چیکار میکنیم؟
سارا:فعلا بزار ببینم چه فکری براش میکنم، شاید بفرستم اونور
جک:پس کیم چی؟
سارا:حالا حالاها با اون کار دارم ..
...
ببخشید کم بود جبران میکنم..
شوگا چیزی نگفت و سرشو انداخت پایین بغض داشت
جینهو با این حرکت گریش گرفت ..
سرشو به بالش کوبوند و بلند گریه میکرد
همین موقع تهیونگ وارد اتاق شد و با اون صحنه مواجه شد ..
ته:ج..جینهو چیشده؟
شوگا چیزی نگفت و سرشو انداخت پایین
تهیونگ عصبی شد از اینکه خواهرش داره گریه میکنه ، رفت و یقه شوگا رو گرفت:
چیکارش کردی که داره گریه میکنه؟
شوگا چیزی نگفت
جینهو بین گریه هاش ناله میکرد :بچم ، بچم و بهم برگردونین
ته:ن..نگو که
شوگا بدون حرفی سرشو تکون داد
توی همین حین ، جین و هانا شاداب و خندان وارد اتاق شدن ولی با صحنه روبروشون خنده رو لباشون ماسید ..
هانا:چ..چیشده؟
شوگا سریع اتاق و ترک کرد
جین: نمیخواین بگین چه اتفاقی افتاده؟جینهو خوبی
ته:ب..بچه .
جین:بچه که سالمه مگه نه؟
تهیونگ سرشو به معنی نه تکون داد جین وسایل توی دستشو به هانا داد و سریع رفت دنبال شوگا ..
جین:شوگا وایستا .. بهت میگم وایستا پسر
شوگا توقفی نکرد و به راهش ادامه داد جین سریع رفت جلوش ..
جین:نمیخوای بگی چیشده ها؟
شوگا:سرشو انداخت پایین
جین:بچه کجاست ها؟مگه نگفتی بچه سالمه پس تهیونگ چی میگه؟
شوگا:م..من اشتباه کردم ..
جین:چی؟
شوگا:م..من
جین: بگو دیگه بابا جون به لبم کردی ..
...
...
سارا:خوب اوردیش؟
جک:بله خانم اینجاست ..
سارا:بده ببینم نوه خوشگلموو .
جک:خانم با آقا چیکار میکنیم؟
سارا:فعلا بزار ببینم چه فکری براش میکنم، شاید بفرستم اونور
جک:پس کیم چی؟
سارا:حالا حالاها با اون کار دارم ..
...
ببخشید کم بود جبران میکنم..
۳۱.۳k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.